آیه 37 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی

فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

[2–37] (مشاهده آیه در سوره)


<<36 آیه 37 سوره بقره 38>>
سوره :سوره بقره (2)
جزء :1
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت و خداوند توبه او را پذیرفت، زیرا خدا بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.

پس آدم کلماتی را] مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت (علیهم السلام) که مایه توبه و بازگشت بود] از سوی پروردگارش دریافت کرد و [پروردگار [توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است.

سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود؛ و [خدا] بر او ببخشود؛ آرى، او[ست كه‌] توبه‌پذيرِ مهربان است.

آدم از پروردگارش كلمه‌اى چند فرا گرفت. پس خدا توبه او را بپذيرفت، زيرا توبه‌پذير و مهربان است.

سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then Adam received certain words from his Lord, and He turned to him clemently. Indeed He is the All-clement, the All-merciful.

Then Adam received (some) words from his Lord, so He turned to him mercifully; surely He is Oft-returning (to mercy), the Merciful.

Then Adam received from his Lord words (of revelation), and He relented toward him. Lo! He is the relenting, the Merciful.

Then learnt Adam from his Lord words of inspiration, and his Lord Turned towards him; for He is Oft-Returning, Most Merciful.

معانی کلمات آیه

تلقى: اخذ و تفهم، «تلقى» اخذ كرد.

تواب: توب به معنى رجوع و برگشتن است. همچنين است توبه و متاب. تائب رجوع كننده و تواب بسيار رجوع كننده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«37» فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‌

پس آدم از سوى پروردگارش كلماتى دريافت كرد، (وبا آن كلمات توبه كرد،) پس خداوند لطف خود را بر او بازگرداند. همانا او توبه‌پذير مهربان است.

نکته ها

چون آدم از غذايى كه نبايد بخورد، چشيد و از آن همه نعمت و رفاه محروم شد، متوجّه اشتباه خود گرديد. او در اثر پشيمانى و ندامت، كلماتى را از خداوند دريافت كرد و به وسيله‌ى آن كلمات، توبه نمود. «1»

طبق آنچه از روايات شيعه وسنّى استفاده مى‌شود، مراد از كلماتى كه آدم به وسيله‌ى آن توبه نمود، توسّل به بهترين خلق خدا يعنى حضرت محمّد و اهل‌بيت او عليه‌و عليهم السلام است. چنانكه در تفسير درّالمنثور از ابن عباس نقل شده است كه آدم براى پذيرش توبه‌اش، خداوند را به اين نام‌ها قسم داد: «بحّق محمّد وعلىّ و فاطمة و الحسن و الحسين» «2» البتّه برخى معتقدند، مراد از كلمات، همان جمله‌اى است كه در سوره‌ى اعراف آمده است:

«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» «3» خدايا! ما به خود ستم كرديم و اگر تو ما را نيامرزى و مورد رحمت قرار ندهى، حتماً از زيانكاران خواهيم بود.

بنابراين اولين توبه در روى زمين، با توسّل به محمّد و آل محمّد پذيرفته شد.

پیام ها

1- همچنان كه توفيق توبه از خداست، بايد چگونگى و راه توبه را نيز از خداوند دريافت كنيم. «مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ»

2- قبول توبه و ارائه‌ى راه آن، از شئون تربيت و ربوبيّت خداست. «مِنْ رَبِّهِ»

«1». توبه، به معنى بازگشت است. اگر توبه را به خدا نسبت دهيم، به معنى بازگشت لطف و رحمت او بر بنده‌ى خلافكار و پشيمان است؛ «هُوَ التَّوَّابُ»* و اگر آنرا به بنده نسبت دهيم به معنى بازگشت انسان خطاكار به سوى خداوند است. «فَتابَ عَلَيْهِ»

«2». تفسير درّالمنثور.

«3». اعراف، 23.

جلد 1 - صفحه 100

3- اين همه لطف و قبول توبه، تنها كار خداست. «هُوَ»

4- اگر توبه واقعى باشد، خداوند آن را مى‌پذيرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

5- اگر توبه را شكستيم، باز هم خداوند توبه را مى‌پذيرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

6- عذرپذيرى خدا همراه با رحمت است، نه عتاب وسرزنش. «التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (37)

بعد از آن در بيان قبولى توبه آدم عليه السّلام مى‌فرمايد كه:

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ‌: پس تلقّى نمود آدم عليه السّلام از پروردگار خود كلمات با بركت و عظمت را كه آن اسماء خمسه طيبه آل عبا عليهم السّلام مى‌باشد، چنانچه در كتاب ينابيع الموده، ابن مغازلى از ابن عباس روايت نموده كه از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال شد از كلماتى كه آدم عليه السّلام تلقى نمود. فرمود: سؤال نمود از خدا به حق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام‌ «1».

علامه مجلسى در كتاب بحار از در الثمين نقل نموده كه آدم عليه السّلام ديد در ساق عرش اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه عليهم السلام را، پس تلقين نمود او را جبرئيل، گفت بگو: يا حميد بحقّ محمّد يا عالى بحقّ على يا فاطر بحقّ فاطمة يا محسن بحقّ الحسن و الحسين و منك الاحسان. و رواياتى ديگر در كلمات وارد شده.

فَتابَ عَلَيْهِ‌: پس بازگشت فرمود حق تعالى بر آدم عليه السّلام به رحمت كامله و فضل شامله خود. إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‌: به درستى كه خداى تعالى بسيار قبول كننده توبه و رجوع نماينده از عقوبت به مغفرت، بسيار بسيار بخشاينده و مهربان بر بندگان است.

تحقيق: اين مطلب ثابت گرديده كه انبياء از اول عمر تا آخر عمر معصوم مى‌باشند و گناه و خطا و سهو و نسيان از آنها صادر نگردد؛ زيرا قابل شأن و رتبه نبوّت كسى است كه جميع قواى طبيعيه و حيوانيه و نفسانيه او مطيع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد، و كسى كه جميع قواى‌

«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 87، حديث پنجم.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 124

او تابع عقل او شوند محال است كه نافرمانى از او سر زند، به جهت آنكه تمام معاصى در نظر عقل قبيح است و هر كه معصيتى از او صادر شود، تا يكى از قواى نفسانى مانند غضبى يا شهوى بر عقل غالب نشود، محال باشد صدور معصيت. پس بنابراين آياتى كه موهم صدور معصيت باشد، تأويل شود به ترك اولى؛ چه نافرمانى در ترك اولى نيز مى‌باشد، زيرا شايسته مقام تقرب و جلالت شأن نيست خلاف اولى نمودن، و اين نسبت به انبياء به اسم گناه اطلاق شده. لذا فرموده‌اند: حسنات الابرار سيّئات المقرّبين.

شيخ ابو الفتوح رازى (رحمه اللّه) فرمايد: قبول توبه از خداى تعالى به دو معنى باشد: يكى به ضمان ثواب و ديگر به اسقاط عقاب. و توبه انبياء و امامان عليهم السلام بر سبيل انقطاع و خضوع و فزع باشد به خداى تعالى.

و معنى قبول خدا توبه ايشان را ضمان حق تعالى است ثواب طاعت و علوّ درجات را نسبت به آنان. و مراد به آيه‌ «فَتابَ عَلَيْهِ» همين باشد، زيرا عقاب در حق پيغمبران ثابت نشود تا محتاج به اسقاط باشد. و نيز توبه براى تدارك نفى است كه از شخص فوت شده و به ترك اولى نيز صادق آيد؛ زيرا تذلّلى باشد به درگاه سبحانى كه لطف خاصه الهى را شامل خود گرداند، اگرچه گناهى براى او نباشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (37)

ترجمه‌

پس فرا گرفت ادم از پروردگارش كلماتيرا پس پذيرفت توبه او را بدرستيكه همانا او است توبه پذير مهربان..

تفسير

تلقى بگفتن آنكلمات بود بتعليم خداوند و بنصب آدم و رفع كلمات نيز قرائت شده است و توبه به معنى رجوع و بازگشت است و چون بخداوند نسبت داده شود به على متعدى ميشود چون بازگشت خداوند بر بنده بر سبيل استعلاء است و وقتى كه به بنده نسبت داده شود به الى متعدى ميشود چون مناسب با رجوع بنده بخداوند تذلل و انكسار است و مراد از توبه خداوند بازگشت او است به مهربانى و عطوفت بر بندگان كه قبول فرمايد توبه آنان را و بساحت قرب خود برساند و مراد از توبه بندگان بازگشت آنها است بطاعت و ترك معصيت، و در كافى از امام باقر يا صادق عليهما السلام نقل نموده كه كلمات اين بود لا اللّه الا انت سبحانك اللهم و بحمدك عملت سوء و ظلمت نفسى فاغفر لي و انت خير الغافرين لا اله الا انت سبحانك اللهم و بحمدك عملت سوء و ظلمت نفسى فاغفر لي و ارحمنى انك انت ارحم الرحمين لا اللّه الا انت سبحانك اللهم و بحمدك عملت سوء و ظلمت نفسى فتب علىّ انك انت التواب الرحيم و در روايتى است كه كلمات بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين بوده و در روايت ديگر است كه بحق محمد و آل محمد بوده و در تفسير امام (ع) است كه چون از آدم خطيه سر زد و عذر خود را بر پيشگاه مقدس ربوبى عرضه داشت و از خداوند طلب نمود كه عذر او را بپذيرد و توبه‌اش را قبول فرمايد و به مقام قربش عودت دهد و رتبه‌اش را ارجمند سازد و اظهار انكسار اعضاء و سستى اعصاب و نقصان بدن خويش را در اثر صدور خطيه نمود خداوند در

جلد 1 صفحه 65

جواب فرمود آيا در نظر ندارى كه امر نمودم تو را كه در وقت شدائد و مصائب بزرگ كه بر تو وارد شود بخوانى مرا بحمد و آل اطهار او آدم عرض كرد بلى در نظر دارم خداوند عز و جل فرمود پس بايشان يعنى به محمد و على و فاطمه و حسن و حسين خصوصا بخوان مرا اجابت ميكنم ملمتس تو را و توشه ميدهم تو را به مافوق مراد تو پس آدم عرض كرد پروردگارا ايشان رسيدند باين درجه از مقام و منزلت نزد تو كه من بايد متوسل بايشان شوم تا توبه مرا قبول فرمائى و از گناه من درگذرى با آنكه من آنم كه ملائكه را مأمور بسجده براى من فرمودى و در بهشت خود جايم دادى و كنيز خود حوا را برايم تزويج فرمودى و ملائكه كرام را خدّامم قرار دادى خداوند على اعلى فرمود همانا ملائكه را امر نمودم كه تعظيم نمايند تو را بسجود براى آنكه تو بودى ظرف اين انوار مقدسه و اگر ميخواستى از من بوسيله ايشان پيش از آنكه خطيه از تو سر زند كه حفظ نمايم تو را از ارتكاب آن و متفطن كنم تو را باراده‌ايكه دشمن تو ابليس در باره تو داشت تا احتراز نمائى از آن هر آينه مينمودم ولى در علم من گذشته بود و امور بر وفق علم من جارى ميشود پس الآن بخوان مرا بايشان تا اجابت كنم تو را پس آدم عرض كرد الهى بجاه محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و آل اطهارشان تفضل فرما بقبول توبه من و در گذشتن از گناه من و كرامت فرما بعود مقام و منزلت من و خداوند فرمود قبول نمودم توبه تو را و رو نمودم بخشنودى بر تو و عودت دادم عطايا و نعم خود را و تو را به مرتبه كه داشتى رساندم و زياد نمودم نصيب تو را از رحمت‌هاى خود اين است مراد از آيه شريفه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَتَلَقّي‌ آدَم‌ُ مِن‌ رَبِّه‌ِ كَلِمات‌ٍ فَتاب‌َ عَلَيه‌ِ إِنَّه‌ُ هُوَ التَّوّاب‌ُ الرَّحِيم‌ُ (37)

(‌پس‌ آدم‌ كلماتي‌ ‌را‌ ‌از‌ پروردگارش‌ فرا گرفت‌ و خداوند توبه‌ ‌او‌ ‌را‌ پذيرفت‌ بدرستي‌ ‌که‌ خداوند بسيار توبه‌پذيرنده‌ و بخشاينده‌ ‌است‌).

تلقي‌ اخذ مقرون‌ بقبول‌ ‌است‌ ‌يعني‌ پذيرفتن‌ چيزي‌ و گرفتن‌ آنست‌ و مراد ‌از‌ كلمات‌ ‌در‌ اخبار بحسب‌ ظاهر مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌که‌ ‌آن‌ كلمات‌

2» «‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ سبحانك‌ اللهم‌ و بحمدك‌ عملت‌ سوء و ظلمت‌ نفسي‌ فاغفر لي‌ و انت‌ خير الغافرين‌ ‌لا‌ اله‌ الا انت‌ سبحانك‌ اللهم‌ و بحمدك‌ عملت‌ سوء و ظلمت‌ نفسي‌ فاغفر لي‌ و انت‌ خير الراحمين‌ ‌لا‌ اله‌ الا انت‌ سبحانك‌ اللهم‌ و بحمدك‌ عملت‌ سوء و ظلمت‌ نفسي‌ و تب‌ ‌علي‌ انك‌ انت‌ التواب‌ الرحيم‌»«

بوده‌.

و ‌در‌ بعضي‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ ‌آن‌ كلمات‌

«سبّوح‌ قدوس‌ رب‌ّ الملائكة و الروح‌ سبقت‌ رحمتك‌ غضبك‌ ‌لا‌ اله‌ الا انت‌ اني‌ ظلمت‌ نفسي‌ فاغفر لي‌ و ارحمني‌ انّك‌ انت‌

1‌-‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 32

2‌-‌ ‌في‌ مجمع‌ البيان‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر (ع‌)

جلد 1 - صفحه 521

الله‌التواب‌ الرحيم‌ الغفور»}

بوده‌«1» و ‌در‌ بعضي‌ اخبار مرويه‌ ‌در‌ كافي‌ و فقيه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آن‌ كلمات‌ اسامي‌ خمسه‌ طيّبه‌ (‌محمّد‌ و ‌علي‌ و فاطمه‌ و حسن‌ و حسين‌ ‌است‌) ‌که‌ آدم‌ انوار و اشباح‌ آنان‌ ‌را‌ ‌در‌ عرش‌ مشاهده‌ نمود و بمقام‌ قرب‌ ‌آنها‌ معرفت‌ پيدا كرد و خداوندگار ‌را‌ بآنها قسم‌ داد ‌تا‌ خداوند توبه‌ ‌او‌ ‌را‌ پذيرفت‌.

و جمع‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ اخبار باين‌ نحو ممكن‌ ‌است‌ ‌که‌ آدم‌ بتقصير ‌خود‌ اعتراف‌ كرده‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ مفاد آيات‌ شريفه‌ ‌است‌ قالا رَبَّنا ظَلَمنا أَنفُسَنا وَ إِن‌ لَم‌ تَغفِر لَنا وَ تَرحَمنا لَنَكُونَن‌َّ مِن‌َ الخاسِرِين‌َ«2» و خداوند ‌را‌ بوحدانيت‌ ستوده‌ و باسماء مقدسه‌اش‌ (اسماء خدايش‌) ياد نموده‌ و بمقام‌ خمسه‌ طيّبه‌ قسم‌ داده‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ توبه‌ ‌او‌ مورد قبول‌ واقع‌ ‌شده‌:

و تاب‌ ‌اگر‌ بالي‌ متعدي‌ شود فعل‌ ‌عبد‌ ‌است‌ بمعني‌ بازگشت‌ بطرف‌ ‌خدا‌ مانند إِنِّي‌ تُبت‌ُ إِلَيك‌َ«3» و ‌اگر‌ بعلي‌ متعدي‌ شود فعل‌ خداست‌ و بمعني‌ قبول‌ توبه‌ ‌است‌ مثل‌ همين‌ ‌آيه‌ «فَتاب‌َ عَلَيه‌ِ» و وجوب‌ توبه‌ ‌از‌ طرف‌ بنده‌ عقلي‌ ‌است‌ زيرا توبه‌ دفع‌ ضرر ‌است‌ و وجوب‌ دفع‌ ضرر بقدر امكان‌ ضروري‌ ‌است‌ و اوامر شرعي‌ نسبت‌ بتوبه‌ ارشادي‌ ‌است‌ و اعمال‌ مولويت‌ ‌در‌ ‌آن‌ نشده‌ چه‌ ‌اگر‌ امر مولوي‌ ‌بود‌ مستلزم‌ ‌اينکه‌ ميشد ‌که‌ يك‌ معصيت‌ موجب‌ عقوبات‌ ‌غير‌ متناهي‌ شود ‌هر‌ گاه‌ ‌در‌ توبه‌ تأخير گردد زيرا ‌هر‌ آني‌ ‌که‌ تأخير شود يك‌ معصيت‌ محسوب‌ ميگردد و ‌اينکه‌ بالضرورة باطل‌ و منافي‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ مَن‌ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي‌ إِلّا مِثلَها«4» خواهد ‌بود‌.

و امّا قبول‌ توبه‌ ‌از‌ طرف‌ خداوند بعضي‌ گفتند وجوب‌ عقلي‌ دارد چون‌ فعلش‌ حسن‌ و تركش‌ قبيح‌ ميباشد،

1‌-‌ برهان‌ ‌از‌ حسن‌ ‌إبن‌ راشد

2‌-‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 22

3‌-‌ سوره‌ احقاف‌ ‌آيه‌ 14

4 سوره‌ انعام‌ ‌آيه‌ 161

[.....]

جلد 1 - صفحه 522

و بعضي‌ گفتند چون‌ ‌در‌ قرآن‌ وعده‌ فرموده‌ ‌که‌ توبه‌ ‌عبد‌ ‌را‌ قبول‌ ميكند أَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ يَقبَل‌ُ التَّوبَةَ عَن‌ عِبادِه‌ِ«1» و خلف‌ وعده‌ ‌بر‌ خداوند قبيح‌ ‌است‌ ‌از‌ اينجهت‌ واجب‌ ‌است‌.

و بعضي‌ گفتند قبول‌ توبه‌ تفضل‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ قبول‌ نكند كار قبيحي‌ ننموده‌ ‌است‌.

و حق‌ اينست‌ ‌که‌ قول‌ بوجوب‌ عقلي‌ ‌آن‌ ممنوع‌ ‌است‌ ‌براي‌ اينكه‌ معلوم‌ نيست‌ قبول‌ نمودن‌ توبه‌ مطلقا حسن‌ ‌باشد‌ و ثانيا وجوب‌ ‌بر‌ فعل‌ حسني‌ مادامي‌ ‌که‌ تركش‌ قبيح‌ نباشد و خلاف‌ عدل‌ نشود، ممنوع‌ ‌است‌، و ثالثا وعده‌ قبول‌ توبه‌ ‌هم‌ منوط بشرايطي‌ ‌است‌ و بطور مطلق‌ نيست‌.

و ‌در‌ ‌هر‌ صورت‌ آيات‌ و اخبار ‌در‌ فضيلت‌ توبه‌ بسيار ‌است‌ و ‌ما شمه ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ضمن‌ اذكار نماز ‌در‌ ذيل‌ كلمه‌ استغفار تذكر داديم‌«2» و حقيقت‌ توبه‌ همان‌ پشيماني‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود

3» «الندم‌ توبة»«

و البته‌ پشيماني‌ لوازمي‌ دارد مثل‌ اينكه‌ ‌اگر‌ قابل‌ تدارك‌ ‌است‌ بايد تدارك‌ كند مانند نماز و روزه‌ و نحو اينها و ‌اگر‌ حقوق‌ ‌النّاس‌ ‌است‌ بصاحبانش‌ ردّ كند ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميشناسد و ‌اگر‌ نميشناسد و ‌ يا ‌ دسترسي‌ ندارد ردّ مظالم‌ دهد و ‌اگر‌ قابل‌ ردّ مظالم‌ نيست‌ ترضيه‌ و ‌ يا ‌ احسان‌ و ‌ يا ‌ طلب‌ مغفرت‌ نمايد و بالجمله‌ آنچه‌ وظيفه‌ شرعي‌ ‌او‌ ميباشد عمل‌ نمايد، و همچنين‌ عازم‌ شود ‌که‌ ديگر بازگشت‌ بمعصيت‌ نكند و وجوب‌ توبه‌ بحكم‌ عقل‌ و اوامر قرآني‌ ثابت‌ و فوريت‌ ‌آن‌ بواسطه‌ خطر مرگ‌ و رسيدن‌ ‌آن‌ و سياهي‌ و قساوت‌ قلب‌ و عدم‌ موفقيت‌ بتوبه‌، محقق‌ ‌است‌.

و كلمه‌ تواب‌ صيغه‌ مبالغه‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ بعبد نسبت‌ داده‌ شود بمعني‌ بسيار توبه‌ كننده‌ و كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ دائما موفق‌ بتوبه‌ ‌است‌ و هميشه‌ ‌از‌ اعمال‌ ‌خود‌ بطرف‌ ‌خدا‌ بازگشت‌ ميكند، ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ التَّوّابِين‌َ«4» و ‌اگر‌ بخدا

1‌-‌ سوره‌ توبه‌ ‌آيه‌ 105

2‌-‌ ص‌ 180‌-‌ 183

3‌-‌ جامع‌ السعادات‌

4‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 222

جلد 1 - صفحه 523

نسبت‌ داده‌ شود ‌يعني‌ بسيار قبول‌ توبه‌ ميكند و هميشه‌ دست‌ قبولش‌ بطرف‌ گناهكاران‌ دراز ‌است‌ و كلمه‌ ان‌ّ مؤكّدة و انت‌ ضمير فصل‌ و تعبير بجمله‌ اسميه‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ دوام‌ دارد و تعبير بلفظ توّاب‌، تماما تأكيد ‌در‌ قبول‌ نمودن‌ توبه‌ ‌است‌.

و اما ذكر اسم‌ رحيم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ تواب‌ ممكن‌ ‌است‌ اشاره‌ بعليّت‌ و سببيت‌ ‌براي‌ قبول‌ توبه‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ چون‌ خداوند رحيم‌ ‌است‌ توبه‌ ‌را‌ قبول‌ مينمايد و پذيرفتن‌ توبه‌ بواسطه‌ رحمت‌ و عنايت‌ اوست‌ و ممكن‌ ‌است‌ ‌بر‌ امر زائدي‌ دلالت‌ داشته‌ ‌باشد‌ باين‌ معني‌ ‌که‌ خداوند علاوه‌ ‌بر‌ قبول‌ نمودن‌ توبه‌ بنده‌، ‌او‌ ‌را‌ مورد رحمت‌ و عنايت‌ و تفضل‌ ‌خود‌ ‌هم‌ قرار ميدهد چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ديگر ميفرمايد فَأُولئِك‌َ يُبَدِّل‌ُ اللّه‌ُ سَيِّئاتِهِم‌ حَسَنات‌ٍ«1» ‌يعني‌ خداوند سيّئات‌ توبه‌ كنندگان‌ ‌را‌ بحسنات‌ تبديل‌ ميفرمايد.

و الحمد للّه‌ اوّلا و آخرا و ظاهرا و باطنا و ‌صلي‌ اللّه‌ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و آله‌ صلوة كثيرة ائمة و ‌کان‌ الفراغ‌ ‌من‌ اتمام‌ ‌هذا‌ الجزء ‌من‌ التفسير يوم الجمعة 29 ربيع‌ الثاني‌ 1382 مطابق‌ 6 ميزان‌ 1341 سيد ‌عبد‌ الحسين‌ طيب‌

1‌-‌ سوره‌ فرقان‌ ‌آيه‌ 70

1‌-‌ سوره‌ فرقان‌ ‌آيه‌ 70

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 37)- بازگشت آدم به سوی خدا! بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستی به خویشتن ستم کرده، در اینجا به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهی آمیخته با کوهی از ندامت و حسرت! لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنانکه قرآن در این آیه می‌گوید:

«آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت» (فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ) «1».

«چرا که او توّاب و رحیم است» (إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ).

«توبه» در اصل به معنی «بازگشت» است، و در لسان قرآن به معنی بازگشت از گناه می‌آید، زیرا هر گنه کاری در حقیقت از پروردگارش فرار کرده، هنگامی که توبه می‌کند به سوی او باز می‌گردد.

خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گوئی از آنها روی گردان می‌شود، هنگامی که خداوند به توبه توصیف می‌شود، مفهومش این است که نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز می‌گرداند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع